مدح امام جواد علیهالسلام
سائل، شبی که زائر باب المُراد شد تـسبـیح وار، گرمِ دَمِ « یا جـواد » شد در کـربـلا نیـافـت مَجـالِ گـریـستن در کاظمین روزیِ اشکش زیاد شد حتّی غمی که کُنج دلش جا گرفته بود وقتِ بغل گرفتنِ این کعبه، شاد شد گَرد گُـناه را ز رویِ شانهاش تکاند وقتی نـسیمِ صحن مُـبـدّل به باد شد شد با سواد گیسوی دلبر سپید بخت تـا بـر سـواد آیـنـه بـیاعـتـمـاد شـد حتّی نصیب حور و ملک هم نشد به عُمْر خیری که سهم زائر خَـیرُالعِـباد شد هرکس نداشت مِـهر جوا دالائمه را واللهِ روسـیـاه تـر از قــوم عــاد شد هرکس که یاامام رضا گفت و جان سپرد سوگند بر جوادِ رضا «زنده یاد» شد در اوّلـین قـدم به مُـراد دلـش رسید سائل، دمی که ساجدِ «بابُ الجواد» شد |